
در ایران نیز از همان ابتدا تلاش شده که بزرگداشتی برای این روز برگزار شود. به گونهای که همان سال 2002، بزرگداشت روز فلسفه در انجمن فلسفه ایران که به «مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» تغییر نام داده، برپا شد.
علیرغم اینکه موضوع امسال روز جهانی فلسفه «نسلهای آینده» است، اما در ایران، موضوع دیگری برای این روز در نظر گرفته شده است: «وضعیت فلسفه در ایران معاصر». و در مراسمی که روزهای 23 و 24 آبان در انجمن فلسفه ایران برگزار شد، از دو چهره حوزوی – و نه شخصیتهای دانشگاهی – تجلیل به عمل آمد: محمدتقی جعفری در روز اول و محمدحسین طباطبایی در روز دوم.
اما طی این ده سال گذشته، سال 2010 میلادی یعنی 1389 خورشیدی بود که بزرگداشت روز فلسفه در ایران به جنجالی رسانهای و بینالمللی تبدیل گشت.
با وجود آن که در ایران همواره راه برای تفکر و روشنفکری هموار نبوده، اما شاید هیچ دورهای مثل دوران کنونی، این چنین دستگاه حاکم به جنگ تفکر و فلسفه نرفته است.انصراف یونسکو آن هم کمتر از دو هفته پیش از برگزاری مراسم روز جهانی فلسفه در ایران، خشم مقامهای ایران را برانگیخت. این انصراف در پی اعتراض بخشی از نخبگان ایرانی و همچنین جامعه بینالمللی نسبت به وضعیت دانشگاههای ایران صورت گرفت.
گرچه آن سال، جمهوری اسلامی مراسم بزرگداشت روز فلسفه را بدون حضور و اعتبار یونسکو برگزار کرد، اما کماکان اعتراضها نسبت به وضعیت اسفبار فلسفه در ایران ادامه دارد.
مبارزه با علوم انسانی، نماد فکرستیزی در ایران
با وجود آن که در ایران همواره راه برای تفکر و روشنفکری هموار نبوده، اما شاید هیچ دورهای مثل دوران کنونی، این چنین دستگاه حاکم به جنگ تفکر و فلسفه نرفته است.
در میان اقدامات مختلف صورت گرفته در زمینه محدود کردن عرصه برای تفکر و متفکران ایرانی، «مبارزه با علوم انسانی» سرآمد است.
طی سالهای اخیر، فرماندهی جنگ با علوم انسانی را نیز آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران بر عهده گرفته است. آیتالله خامنهای پس از انتخابات ریاست جمهوری جنجالی سال 1388، در چندین سخنرانی خود به علوم انسانی غربی حمله کرد.
آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران: «طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بین این مجموعهى عظیم دانشجوئى كشور حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانىاند. این به یك صورت، انسان را نگران میكند.»
به عنوان نمونه، وی در دیدار با استادان دانشگاه در تاریخ هشتم شهریور همان سال گفت: «طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بین این مجموعهى عظیم دانشجوئى كشور حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانىاند. این به یك صورت، انسان را نگران میكند.»
از نظر آیتالله خامنهای اساس و مبنای علوم انسانى «غربی»، «مادیگرى»، «حیوان انگاشتن انسان»، «عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند»، «نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان» و «شكاكیت و تردید و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى» است، به همین دلیل نباید علوم انسانی به این شیوه به دانشجویان در ایران تدریس شود.
از همان زمان در ایران، مبارزه با علوم انسانی که بستر تفکر در هر کشوری به شمار میآید، به طور جدیتری پیگیری شد.
این مبارزه، یادآور «انقلاب فرهنگی» در سالهای ابتدایی عمر جمهوری اسلامی است، اما با این تفاوت که این بار مبارزه با علوم انسانی فقط به دانشگاهها محدود نشد و به عرصه عمومی هم کشیده شد؛ تریبونهای نماز جمعه، صدا و سیما و روزنامههای سراسری به طور یکپارچه علیه آن چه «علوم انسانی غربی» میخواندند حمله کردند.
به عنوان نمونه، امامی کاشانی، سخنران نماز جمعه تهران گفت که فردی كه دكترای علوم انسانی را اخذ میكند، نباید از «حقایق و معارف اسلامی» بیخبر باشد.
همچنین دوباره دولت جمهوری اسلامی ایران به اخراج و یا بازنشستگی اجباری استادان علوم انسانی روی آورد. این اخراجها، اعتراض استادان دیگر را در پی داشت.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: «به یقین میتوان گفت وزارت علوم از اخراج اساتید در دانشگاههای علامه طباطبایی و تربیت مدرس حمایت كرده و آن را تائید میكند، پس از این وزارتخانه انتظار نمیرود كه به این مشكل رسیدگی كند. اما از سوی دیگر از مجلس شورای اسلامی انتظار میرود كه نسبت به اتفاقات پیش آمده در این دو دانشگاه اعتراض كرده و بخصوص كمیسیون فرهنگی باید به این امر رسیدگی كند.»
همچنین تغییر رییس انجمن حکمت و فلسفه ایران و گماشتن یک حوزوی به جای یک استاد فلسفه، بخش دیگری از این مبارزه بود.

سال گذشته، عبدالحسین خسروپناه در حالی به ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران منصوب شد که وی یکی از مخالفان سرسخت فیلسوفان و روشنفکران ایرانی است.
این انتصاب موجب اعتراض جمعی از پژوهشگران فلسفه در داخل و خارج از کشور شد که در نامهای خطاب به محمود احمدینژاد از برکناری غلامرضا اعوانی انتقاد کردند.
اما برای آشنایی با دنیای فکری خسروپناه، کافی است به یادداشتی که وی در سایت رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرده نظری بیفکنیم. وی در این یادداشت نوشته است: «علوم انسانی غرب برای جامعه غربی هم مفید نیست و نتوانسته پاسخگوی جامعه اروپایی و آمریكای باشد. اینجاست كه میبینیم سالها نظریهای مورد توجه قرار میگیرد و به آن پرداخته میشود اما به یكباره محو میگردد و منسوخ میشود.»
به اعتقاد رییس جدید مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تنها علوم انسانیای که میتواند پاسخگوی شبهات و سؤالات باشد، علوم انسانی مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی است!
چرا جمهوری اسلامی از فلسفه میترسد؟
سال گذشته مصطفی ملکیان، فیلسوف و روشنفکر ایرانی، در یکی از سخنرانیهای خود تلاش کرد تا پاسخی به این پرسش که چرا حکومت ایران از رواج فلسفه و علوم انسانی در ایران میهراسد، ارائه دهد.
وی گفت که ترس نظامهای ایدئولوژیك از علوم انسانی ناشی از توانایی علوم انسانی در آشكار كردن آنها است. اینكه نظامهای ایدئولوژیك از علوم انسانی میترسند، از آنروست كه میدانند علوم انسانی میتواند پاشنهی آشیل آنها را نشان دهد.
این پژوهشگر علوم انسانی گفت: «مگر نظام ایدئولوژیك استالین با علوم انسانی كم مبارزه میكرد؟ چرا نظامهای ایدئولوژیك از رشتههای مهندسی و پزشكی هیچ هراسی ندارند؟ در نظامهای ماركسیست میدیدید كه علوم فنی و مهندسی و پزشكی رشد میكردند و رشدهای خوبی هم می كردند؛ اما علوم انسانی اتحاد جماهیر شوروی با علوم انسانی در آمریكا و كانادا فاصله داشت. نظامهای ایدئولوژیك میدانند كه چیزی كه میتواند آنها را از میدان بهدر كند، حضور ایدئولوژیهای دیگر نیست؛ رشد علوم انسانی است كه میتواند ضعف آنها را نشان دهد.»